* آگهی تبلیغ مربی
مربی لیگ دسته اولی که مدتها از نیمکت دور بود، به واسطه حضور مکرر در شبکه سه و با تحویل دادن برخی اطلاعات دست و پا شکسته در ابتدای حضور مقابل دوربین، در نهایت به جایی رسید که هم به یک کارشناس تبدیل شد و مهمتر از همه اینکه بالاخره صاحب تیمی در لیگ برتر شده تا مزد حضور بی ضابطه در این برنامه را دریافت کند.
وی اواخر فصل گذشته جانشین مربی جوان و کاردانی شد
که مشخص نشد به چه دلیل از کار برکنار شد و وی به یک باره جای او را گرفت. در این فصل هم همچنان مورد محبت بیش از
حد اندازه فوتبالی ها شبکه 3 قرار دارد و از میهمانان این برنامه به شمار می رود. این در حالی است که نگاهی به کارنامه وی و حواشی که اطرافش وجود دارد، موجب می شود تا این ابهام به وجود آید که چه چیز وی را به میهمان ثابت این برنامه تبدیل می کند.
البته این فرد تنها کسی نبود که با حضور در رسانه ملی دوباره مطرح شد. از این دست افراد در فصل گذشته می توان به تعداد انگشتان یک دست نام برد؛ اما در اینجا برای حفظ شان افراد و فاش نشدن برخی موارد، از اشاره مستقیم به اسم آنها پرهیز می کنیم؛ اما این پرسش وجود دارد که چه ضابطه ای در این روند وجود دارد. چه چیز موجب می شود تا برخی افراد که نه تنها اطلاعات خاصی ندارند که مشهور به موضوعات خاصی نیز هستند، به میهمانان ویژه تبدیل شوند؟ چرا مردم باید بیننده حرف های افرادی باشند که در بهترین حالت، بازگو کننده اطلاعات اینترنتی هستند و این شبکه و رسانه ملی را پله ترقی خود قرار داده اند؟
استعداد یابی همچنان ادامه دارد
با شروع فصل جدید لیگ برتر شاهد چهره های جدیدی هستیم که برای مدت زیادی بعد از خداحافظی از فوتبال و حضور در آن سوی آب ها، به کشور بازگشته و در روزهای بی کاری، در پی رسیدن به جایگاهی در فوتبال این مرز و بوم هستند. آنها که اگرچه برخی دارای توانمندی های قابل توجهی در دوران بازیگری بودند؛ اما اکنون بر اساس چه معیاری باید تریبونی میلیونی را در اختیار داشته باشند و به تبلیغ خود بپردازند؟ برخی از آنها که سواد فوتبالی چندانی ندارند، صرفا به دلیل شهرت در دورانی دور، بایستی در سیما جمهوری اسلامی حاضر شده و مردم را مجبور به تحمل کردنشان بدانیم؟ البته، از ستاره سازی و مشهورسازی های کاذب نبایستی بی توجه گذشت که گاها با پیامدهای نامطلوبی نیز همراه بوده است.
به طور نمونه، پنج نفر از همین کارشناسان رسانه ملی در فصل گذشته لیگ برتر، اکنون به تیم های لیگ برتری رفته و در حال مربیگری هستند. جالب اسن است که آنها از رسانه ملی به عنوان سکوی پرش استفاده کرده و در این روزها، حاضر به حضور در برنامه های تلویزیونی نیستند. این در حالی است که عموما فاقد مدرک مربیگری قابل توجه یا کارنامه خاصی در این حوزه هستند؛ اما به یک باره سر از رسانه ملی درآورده و بعدش نیز راهی تیمی می شوند و قراردادهای میلیونی و باقی قضایا!
نظارت وجود ندارد
در این که در فوتبال ما و حتی بر عملکرد مدیران عامل بزرگترین تیم های ما نظارتی وجود ندارد و به حال خود رها شده اند، شکی نیست؛ اما واقعیت تلخ نبود نظارت بر رسانه ملی نیز بر این وضعیت می افزاید. سابقه نشان داده ضوابطی برای حضور کارشناسان وجود ندارد و گاها شاهد حضور افرادی هستیم که نام خوشی در این رشته نداشته و مشهور به ناهنجاری هایی هستند. در حقیقت، سیما تبدیل به سکویی برای برخی شده تا یک شبه ره صد ساله را طی کنند؛ اما بر چه مبنایی و چرا، خود قصه ای ناگفته و مبهم دارد.
در دیگر سو، شاهدیم که جوانان و تحصیلکرگانی در دانشگاه ها هستند که دارای اطلاعات مفید و به روزی هستند؛ اما به دلایلی نامعلوم، پشت خط مانده و مجالی در رسانه ملی ندارند؛ اما برخی به میهمانان و چه بسا میزبانان دائمی این رسانه تبدیل شده اند. به نظر می رسد وقت آن رسیده تا در این خصوص بررسی جامعی از سوی مسئولان رسانه ملی صورت گیرد که این دعوت ها و برنامه ها براساس چه معیارهایی صورت می گرد و به راستی، در ورای آن چه واقعیتی نهفته است!